امروز birthday مودم روشن بود و تا چند دیقه دیگه هم خاموش میشه و میره تا سال بعد:)


میخوام یخورده از امسالم بنویسم فک کنم یکم زیاد بشه🙃


امسالم خیلی مزخرف بود و پر از فشار و استرس (البته خودم زیاد اینارو حس نمیکردم اگه اذیتم نمیکردن)
ولی یه سری اتفاقایی افتاد  هم خوب و هم بد

2تا ادم جدید به زندگیم اضافه شد که حتی خودمم نفهمیدم کی اومدن و کی انقد برام مهم شدن:) جالب اینجاست که فکر میکردم نزدیک شدن بهشون غلطه ولی درست ترین کاری بود که کردم... یجورایی ناجی من تو حال بدیام بودن و این واقعن برام ارزشمنده. (خیلیا بودن که ظاهرن براشون مهم بودم ولی اینجور موقع ها هیچکدومشون حتی نزدیکمم نمیشدن...)

یکیشون که اینجور موقع ها سعی میکرد با حرفاش ارومم کنه و واقعن جواب میداد:) ولی اگه اینجور موقع ها جوابمو نمیداد تبدیل میشدم به یه سگ و پاچشو میگرفتم و الکی بهش گیر میدادمو این دست خودم نبود... اونم اولش ازم ناراحت میشد و بعد که میفهمید چمه سریع شروع میکرد به اروم کردنم:) بعد از همه اینا تازه میفهمیدم چیکار دارم میکنم و شروع میکردم به عذرخواهی کردن و چندین بار اینکارو میکردم و اونم که میدید خیلی پشیمونم از حرفام همه چیو یجوری جلوه میداد که انگار خودش مقصره... :) خلاصه که خیلی ناراحتش کردم. خودش که میگفت نشده ولی میترسم واقعن شده باشه ولی نخواسته بگه... شرمندتم :)

و نفر دوم عین بمب انرژیه ینی فقط کافیه 5دیقه باهاش حرف بزنم و بعدش بوم و تمام. (زندگی مزخرف >زیبا است😄) انگار از اولش خبری نبوده و منم بی حال نبودم:) یه چیز عجیبیم که درموردش هست اینه که یه بار از روی تایپ کردنم فهمید حالم بده (هرچند بعدش زدم زیرشو به روی خودم نیاوردم و همه چیو عادی جلوه دادم😅) ادمی نیستم که حال بدمو نشون کسی بدم و همیشه هم تظاهر به خوب بودن میکنم و خوشبختانه کسی هم متوجه اش نمیشه ولی اون فهمید... واقعن عجیبه برام...

خلاصه اینکه از حضورشون خیلی خوشحالم و خیلی دوسشون دارم:)

 علاوه بر اونا حضور یه نفر برام پررنگ تر شده (به نظرم فاصله ای که بینمون افتاده بود باعث شده که الان انقد رابطمون خوب باشه)

حضور بعضیا کم رنگ تر شده (اصلا از این قضیه ناراحت نیستم و در آینده هم سعی نمیکنم رابطمو باهاشون بهتر کنم مگر اینکه خودشون بخوان... من به اندازه خودم تلاش کردم ولی چیزی ازشون ندیدم)

حضور یه عده هم کلن محو و دیگه حس نشد (این یخورده اذیتم کرده ولی بیخیالش شدم دیگه🙃)

ولی خوبیش اینه که یادگرفتم به هرکسی اجازه نزدیک شدن بهم رو ندم و بیشتر از بقیه به خودم اهمیت بدم و کارهایی که دوس دارم و انجامشون بدم و منتظر تایید بقیه نباشم:)

و بازم مثل همیشه دوتا بستی هام همونطوری هستن که بودن و خوشحالم که دارمشون. به نظرم بودن یه نفر مثلشون برای هرکسی واقعن نیازه:)

 

+بعد از چهل روز اومدم تومار نوشتم رسمن😅

++اها داشت یادم میرفت  تولدم مبارک:)

+++تبریکای تولد امسالمو با اختلاف زیااااد نسبت به بقیه سال ها خیلییی دوس داشتم:) مرسییی^^